سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه عبرت اندوزد، بینا شود و آنکه بینا شود، دریابد و آنکه دریابد، بداند . [امام علی علیه السلام]

آن سوی آسمان

سلام

فکر می کردم ما با حادثه عظیم عاشورا چه کردیم؟

چقدر پیام حضرت اباعبد الله را دریافتیم و چقدر عامل بودیم؟

راستی آنچه ما امروز به عنوان وامداران عاشورا دریافته ایم و همه ساله دو ماه عزاداری می کنیم و بر سر و سینه می زنیم همان است که ائمه می پسندند؟

آیا از آنهمه ایثار و رشادت امام حسین (علیه السلام ) و یاران وفادارش فقط عزاداری آموختیم؟

چقدر به باورهای عاشورا فکر کرده ایم؟

از مظلومیت امام حسین(ع) و یارانشان فقط عطش آنان را فهمیده ایم؟

آیا امام حسین (ع) شیوه عزاداری ما را می پسندند؟

از فلسفه قیام عاشورا چقدر می دانیم و چقدر به آن پایبندیم؟

به این نمونه ها فکر کنید:

-         بلندگو در حال پخش اذان ظهر است و هیات عزاداری به شدت سرگرم عزاداری برای امام حسین (ع) و....

-         در مساجد و تکایا و حسینیه ها تا پاسی از شب عزاداری می کنیم و جوانان ما نماز صبح را قضا می کنندو...

-         صدای بلند گو های مساجد و حسینیه ها تا پاسی از شب بلند است و همسایه ها محکوم به تحمل ، حال در این همسایگی ممکن است مریض / کودک/ پیرمرد و پیر زن و...باشند.و....

-         بسیاری از مقاتل بر منابر بدون سند و صرفا با هدف گریاندن مردم و.....

-         ادوات و تجهیزات اصل عزاداری و مفهوم آن را زیر سوال برده اندو...

-         در بسیاری از نوحه ها و مراثی فقط ظواهر مورد توجه قرار گرفته است و معنا و مفهوم فراموش شده و....

-         ریتم تند برخی نوحه ها که برگرفته از ترانه های شاد و طاقوتی است و...

-         نسبتهای دنیوی و دون که از ساحت مقدس ائمه و شهدای کربلا دور است و بیشتر وصف دلبران و معشوقه های دنیوی است و...

-         ورودخرافه ها و ....

امسال تذکر حکیمانه مقام معظم رهبری  در برچیدن خرافه ها و توجه به اصل و مفهوم و پیام های عاشورا باعث تحول خوبی در جامعه اسلامی ما شد .امید که با هوشیاری و حرکت انقلابی در سطح جامعه ، در زدودن ناخالصی ها از اصل عاشورا پیشقدم باشیم.

(( یا حسین))




رضا خوشحال ::: سه شنبه 86/11/2::: ساعت 9:27 عصر

کج اندیشی ممنوع !!!؟...

و باز محرم آمد و بیرق های عزاداری سرور وسالار شهیدان ، حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) بر سر در مساجد و حسینیه ها بر افراشته شد.

در این بین حضور پر شور و دیدنی کودکان همراه با پیشانی بند های ((یاحسین)) ((یا اباالفضل)) و.... صحنه هائی زیباو به یا ماندنی را به تصویر می کشدکه همه دیده اند و تجربه کرده اند و اعتقاد بسیاری که درست هم هست این است که همین مجالس و محافل باعث شده و می شود که عشق به امام حسین (ع) و ائمه اطهار در خون و رگ بچه های ما به جریان در بیاید و تاثیر سازنده ای در آینده و سرنوشت کودکان ما دارد.

... اما آنچه هدف من از بیان این نوشته است نه به تصویر کشیدن این صحنه ها که همه بیش از حقیر از نزدیک با آن مانوس بوده اند بلکه یاد آوری برخی کج اندیشی ها در برخورد با کودکان و نوجوانان در زمان حضور در این مجالس مخصوصا در مساجد می باشد.

خیلی وقتها دیده شده که متاسفانه برخی از بزرگان و ریش سفیدان با تعصب خاص خود صرف نظر از تاثیر حضور کودکان و نوجوانان در مجالس ، صرفا به این دلیل که بچه ها شلوغ می کنند یا ممکن است مسجد را کثیف کنند ، مانع از حضور انان در مساجد می شوند و گاها برخورد های بسیار ناشایستی که باعث دلزدگی و حتی تنفر بچه ها از مجالس دینی و مذهبی می شود که شایسته چنین مجالسی نبوده و نیست .

فراموش نکنیم که ما بزرگتر ها افتخار خادمی درگاه کسانی را داریم که خود در برخورد با کودکان بهترین و شایسته ترین الگو ها هستند . شنیده اید که پیامبر اعظم (ص ) با کودکان هم بازی می شدند و حتی نماز جماعت را به خاطر کودکی که بر پشتشان سوار شده  طول داده اند و...

در جای جای زندگی ائمه ( سلام الله علیهم اجمعین) صحنه های زیبای مهر و عطوفت نسبت به کودکان موج می زند و ما به عنوان رهپویان طریق آن بزرگواران چگونه و با چه استدلالی به خود اجازه می دهیم در محفلی که به نام آن عزیزان برگزار می شود ، خلاف خواست و اراده شان عمل کنیم.

برخورد با کودکان روشهائی دارد که بهتر است به جای فرار از بار مسئولیت در این ایام به فراگیری آن بپردازیم چرا که امروزه حضور انان بسیار ضروری تر از حضور بزرگتر هاست چرا که آینده از آن آنان است و شالوده آینده فرزندان ما در مح-افل مذهبی امروز شکل می گیرد.

 




رضا خوشحال ::: پنج شنبه 86/10/20::: ساعت 9:16 عصر

سلام

صاف و ساده

بدون غل و غش

صمیمی و مهربون

فقط

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

بدون توقع

بدون چشم داشت

بدون پز و افاده

بدون ریا

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

والســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام




رضا خوشحال ::: چهارشنبه 86/10/12::: ساعت 10:54 عصر

وقتی دست سرنوشت، غـزلی تازه نوشت

می شدم مروردر،بین آب و خاک وخشت

 

بـاد هـرزه ای نشست روی زلف خاطرم

شد پریشان وغریب ،روزگار کار و کشت

 

زخـم کهـنه زمان ، زیر دست دشنه ای

بی ترحم آه و درد ،بر کرانه می سـرشت

 

مـن، غمی بزرگ را، مـی سرودم و کسی

پاره پاره می کشید عکس یک عقاب زشت

 

خسته شد بهـار من، رفت و دیگری گرفت

جـای مـــادر مرا، بسته شد در بهشت

 




رضا خوشحال ::: جمعه 86/9/9::: ساعت 3:31 عصر

دلم گرفته آقا هوای گریه دارم

خیلی خشک و خالی ام اما میخواهم ببارم

دلم گرفته آقا هوا ،هوای درده

تو کوچه های غربت دلم داره میگرده

هزار تا راهو رفتم سرم به سنگا خورده 

غرق گناهم آقا ، ببین دلم رو مرده

تا که چشام باز میشه روبروی خونتون

همین دل مرده باز دوباره میگیره جون

آقا شما چه خوبین،چقدر مهربونین

نیاز بنده هارو شما چه خوب میدونین

هیچ کجای دنیا مثل این حرم نمیشه

تو حرم شما که غیر کرم نمیشه

گلدسته های حرم امید ومژده میدن

نور میپاش تودلها روحی به مرده میدن

داخل این حرم دل غرق تماشا میشه

پای ضریح شما دل آدم وا میشه

سلام که میدی انگار خدا سلام میکنه

هر چی که وحشی باشی دلت رو رام میکنه

یک قدمی جلوتر پا روبال فرشته

قربونتون آقاجون اینجا خود بهشته

با سر میام آقا جون کفشارو در میارم

پشت پنجره فولاد عقده هامو می ذارم

پا تو حرم می ذاری هر چی می خوای صفا هست

هم نفس زائرا انگار خود خدا هست

به هر صرف که میری رد پای یه نوره

هرچی دل شکستس منتظره عبوره

اذن دخول می گیرم تا رام بدن به خونت

خودم رو جا می ذارم دلم میشه روونت

کعبه ی عشقم اینجاست میخوام بغل وا کنم

بذار بیا جلوتر فقط تماشا کنم

وقتی این همه گریست این همه التماسه

وقتی یه نفر اینجا برا همه شناسه

هر چی بخوام بجز تو اینجا آقا حرومه

من و دو چشم و ضریح دست شما تمومه  




رضا خوشحال ::: چهارشنبه 86/8/30::: ساعت 10:59 عصر

نوبت ما

با تو ای مرد دل پنجره وا خواهد شد

درد این حادثه مانده دوا خواهد شد

خسته شد قافله از رنج در این دشت کویر

می رسی مرهم تو اصل دوا خواهد شد

چشم بیدار تو همراه دل آینه هاست

گل لبخند تو آئینه نما خواهد شد

از تو پاینده شود حرمت گلها در باغ

از تو دین گل و پروانه ادا خواهد شد

سالها شانه ما منت زنجیر کشید

((یاعلی)) مرد خدا نوبت ما خواهد شد

باز هم باز تو تکبیر بگو تا برویم

هروله با دم سعیی که صفا خواهد شد




رضا خوشحال ::: شنبه 86/8/19::: ساعت 9:29 عصر

حس سرود

نگاه زخم و دو چشم کبود با من نیست

کسی که شعر مرا می سرود با من نیست

خجل نشسته ز دست خودم پریشانم

کسی کلک زده حس سرود با من نیست

نه او میان دست قنوتم غزل نمی پاشد

حلاوت ساز و نوای رود با من نیست

شکسته ساز صدایش ، سکوت می ریزد

همان که شاعر این لحظه بود با من نیست

به روی دفتر شعرم ستاره ای افتاد

کجاست آنکه دلم را گشود؟ با من نیست!

12/12/81

 




رضا خوشحال ::: جمعه 86/8/18::: ساعت 7:41 عصر

امید دیدار

شبی صدای خسته را کسی جواب می دهد

                           و ازدحـام سـینه را، به التهاب می دهد

شبی خروش می شوی میان آب وآینه

                          ودست های گرم تو که بوی ناب می دهد

دل تو را شنیده ام که نذر باغ می برند

                          دم نی شـکسته را کسی گلاب می دهـد

به گرمی نگاه تو کسی به اوج میرود

                           و قسمت مـرا فقط دلی مـذاب می دهد

و قطره های چشم من به یاد تو شکسته اند

                           زلال مانـده مـرا کسی به آب می دهد؟

مرا نگو که خسته ام مرید قامت تو ام

1380/4/31                           فقـط امیـد دیدنت مرا شتاب می دهد

 




رضا خوشحال ::: دوشنبه 86/8/14::: ساعت 8:29 عصر

کفتر چاهی !

یه کفتر چاهی رو اقا بهش خونه داد

اونو نوازشش کرد بهش اب و دونه داد

یه کفتر چاهی رو نشوند روی گنبدش

سقا خونه نشون داد برا رفت و اومدش

اشکاشو پاک کرد و باز آرزوشو جواب داد

نشوند و آرومش کرد براش یه جای خواب داد

توی گوشش اذون گفت تا بق بقو بخونه

خیالشو راحت کرد تا همونجا بمونه

ایون طلا نشون داد دلش رو مبتلا کرد

یه کفتر چاهی رو زائر آشنا کرد

اون کفتر چاهی یه اهلی و خونگی شد

همونجا موندگار شد مشغول بندگی شد

------

کاشکی می شد دلم رو کفتر چاهی کنم

کاشکی میشد تا خونت دلم رو راهی کنم

کاشکی منم یه روزی تو کفترات گم بشم

به من لیاقت بدی ، یه دونه گندم بشم




رضا خوشحال ::: دوشنبه 86/7/30::: ساعت 9:6 عصر

به نام خدای رمضان ....

ماه ضیافت الهی هم کم کم رو به پایان است .

و....

این من و تو چقدر در فرصت بزرگ آدم شدن توانستنیم به مس وجودمان دست بیابیم ....؟؟؟

خدا می داند .

آخرین ساعتها و ثانیه های ضیافت خدا را قدر بدانیم ...

شاید دیگر فرصت نباشد ....

شاید فردا

نباشیم تا با آوای ملکوتی دعای سحر ...

نیت قربت کنیم و ...

با صدای استاد در محمل ((ربنا....)) به استقبال اذان ماندگار موذن زاده اردبیلی برویم و....

شاید این نافله ها آخرین فرصت برای (0یا علی و یاعظیم ...) باشند و بعد ...

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت        صد مژده که این آمدو صد حیف که آن رفت ....

این دم آخر را قدر بدانیم شاید دیگر قدری نباشد ...




رضا خوشحال ::: چهارشنبه 86/7/18::: ساعت 10:13 عصر

<      1   2   3   4      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 11


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :12816
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>لینک دوستان<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<